- پری کلا (پَ کَ)
از دیه های مجاور بارفروش (بابل) مازندران. (مازندران و استراباد رابینو ص 119)
معنی پری کلا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پامچال، نام گیاه و گل آن با برگ های درشت و ستبر و شاخه های کوتاه که از میان آن ها ساقه ای به بلندی ۲۰ سانتی متر بالا می رود و بر سر آن گل های زیبا به رنگ های مختلف سرخ، زرد و سفید شکفته می شود و بر چند نوع است، گل نوروز، زهر الرّبیع، پریمور
غازایاقی، گیاهی بیابانی با برگ هایی دراز و بریده شبیه پای کلاغ با گل هایی سفید، ارتفاعی درحدود ۳۰سانتی متر و تخم هایی ریز و تلخ مزه، به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود
کلاغ پا، زغارچه، آطریلال، اطریلال، پاکلاغی، رجل الغراب
کلاغ پا، زغارچه، آطریلال، اطریلال، پاکلاغی، رجل الغراب
(اِ کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان پازوار بخش بابلسر شهرستان بابل، واقع در 7000گزی شمال بابل، کنار شوسۀ بابل به بابلسر. دشت. معتدل مرطوب مالاریائی با 180 تن سکنه. مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چاه. محصول پنبه، کنجد، باقلا، صیفی، غلات. شغل اهالی زراعت. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
(مَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان مرکز بخش بندپی است که در شهرستان بابل واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 3)
(کَ)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به بابل (بار فروش) مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی و ص 158 ترجمه فارسی آن)
(سُ کَ)
لغت نامه دهخدا
نام دهی است از دهات استرابادرستاق مازندران. (از ترجمه سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 170 و 76)
(قُ مَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل، واقع در 11000گزی جنوب بابل، موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی است، سکنۀ آن 600 تن است. آب آن از رود خانه کلارود و محصول آن برنج، پنبه، نیشکر، غلات، صیفی و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(زَرْ ری کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان گیل خواران است که در بخش مرکزی شهرستان قائمشهر و ده هزارگزی شمال خاوری جویبار واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(تُ کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دشت سر که در بخش مرکزی شهرستان آمل و 4 هزارگزی خاور آمل قرار دارد. دشتی است معتدل و مرطوب و360 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه هراز و محصول آنجا برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 113 شود
(اِ کَ)
لغت نامه دهخدا
رابینو آن را در جملۀ قری و قصبات بارفروش و مشهدسر و فرح آباد یاد کند. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 119 بخش انگلیسی)
زوجه اکیلای یهودی متقی معروف بود و همواره زوج خود را در امور خیر و ضیافاتی که با سدنۀ کلیسا در خانه خود مینمود کمک میکرد. (قاموس مقدس)
(پْری / پِ)
لغت نامه دهخدا
پرنده ای از تیره گنجشکان دانتی رستر از خانوادۀ لوسی نیده که در آسیای شرقی و گنگبار (بحرالجزائرهای) این حدود منتشرند
(پَ لَ کَ)
لغت نامه دهخدا
نام دیهی در تنکابن. و بدانجا درختان مرکبات بسیار است. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 24 و 106)
(پِ کُ)
لغت نامه دهخدا
قصبۀ مستحکمی در اسپانیا از ایالت والنسیه در 130هزارگزی شمال شرقی والنسیه، بر صخره ای که بصورت شبه جزیره کوچکی است و بسال 1233 میلادی مسیحیان آن را از مسلمین منتزع ساختند و مقر بنوای سیزدهم وکلمان هشتم (1415- 1425) دو مدعی مقام پاپی بود
دهی است از دهستان ولوپی بخش مرکزی سوادکوه شهرستان قائم شهر. کوهستانی، معتدل و مرطوب است و 150 تن سکنه دارد. محصول آنجا برنج و غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
فنی است از کشتی که حریف را از کمر گرفته چنان بردارند که پایش بلند شود
از توابع دهستان دابوی جنوبی از بخش مرکزی آمل، پاشاکلا، از توباع دهستان بندرج ساری، پاشاکلا
از توابع دهستان فریم شهرستان ساری
روستایی در دهستان بلده ی کجور
روستایی در بابل، از توابع دهستان بابلسر
از توابع دهستان کلیجان رستاق ساری، از توابع دهستان علی آباد قائم شهر
از توابع بابل کنار بابل، از توابع ولوپی واقع در منطقه ی قائم شهر
از توابع دهستان بندپی شهرستان بابل